دستى بكش به آيِنه، بانوىِ شرقىِ من
من از تو سبز و تازهم، شرقىترين لطافت
حتى خزونِ وحشى، نمىرسونه آفت
من با تو تازه هستم حتى ميونِ مرداب
پاك و زلال و نابى، قسمِ به پاكىِ آب